مقاله ای از دکتر محمدی
انقلاب اسلامی ایران به دلیل جاذبیت در شعارها، اهداف، روشها، محتوا و نتایج حركتها و سابقه مشترك دینی و تاریخی و شرایط محیطی منطقهای و بین المللی، پدیدهای اثر گذار در جهان اسلام بوده است. این مایههای اثربخش به طور طبیعی و یا ارادی و برنامه ریزی شده و از طریق كنترلهایی چون ارگانهای انقلابی سازمانهای رسمی دولتی و اداری، ارتباط علمی و فرهنگی، مبادلات تجاری و اقتصادی، در كشورهای مسلمان بازتاب یافته و دولتها و جنبشها و سازمانهای دینی را در آن جوامع به درجات مختلف متاثر كرده است.
امروزه نه تنها علاقه مندان و شیفتگان انقلاب اسلامی؛ حتی دشمنان و مخالفان انقلاب تردیدی ندارند و معترف اند كه پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و سقوط رژیم دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی در سال 1357 ش (1979 م) نقطه عطف مهمی نه تنها در تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی جهان اسلام و حتی جهان بشریت بوده است. این انقلاب از یك طرف به نظام مستبد و وابسته شاهنشاهی پایان داد و به رغم پیش بینیها ـ ایجاد یك نظام لیبرال ـ دموكراسی مشابه آنچه در غرب یا كشورهای جهان سوم مانند هندوستان وجود دارد، یا دیكتاتوریهای مستبد كمونیستی ـ و در كمال شگفتی ناظران و اندیشمندان جهانی، نظامی بر پایه ارزشهای اسلامی و مذهبی بعد از گذشت هزار و چهارصد سال از ظهور اسلام و نداشتن نمونه ای در عصرهای گذشته مستقر شد و توانست با وجود همه مشكلات، توطئهها و فشارهای خارجی و داخلی دوام آورد، استحكام یابد و كارایی خود در دنیای مدرن متكی بر سكولاریسم و لائیسم را به اثبات برساند.
از سوی دیگر این انقلاب به چند قرن خمودی و انحطاط تمدن اسلامی خاتمه داد و موجب بروز نوعی بیداری و احیاگری اسلامی بر پایه بازگشت به ایدئولوژی و مكتب اسلام شد و بازار همه ایسمهای وارداتی ـ اعم از ناسیونالیسم، لیبرالیسم، سوسیالیسم و... ـ را كساد كرد و به جای آن نوعی شیفتگی و بازگشت به افكار و اندیشههای اسلامی بویژه در نسل جوان، به وجود آورد. پس از انقلاب اسلامی، دولتهای اسلامی به درجات متفاوتی احساس كرده اند برای دوام خود نیازمند نوعی مشروعیت دینی و مردمی اند، لذا هر دولت به شكلی برای رفع این نیاز واكنش نشان داده است. ملتهای مسلمان نیز نوعا به این نتیجه رسیده اند، كه نقشی در قدرت و مشروعیت دارند، لذا هر كدام به فراخور درك خویش تلاش كرده اند از حقوق و مزایای این توانمندی بهره مند شوند و مطالبات بیشتری مطرح نمایند. امروزه نهضتهای آزادی بخش غیراسلامی در جهان اسلام رنگ باخته و نهضتهای اسلامی اصولگرا به سرعت رشد كرده. قدرت یافته است و در واقع حرف اول را در تحولات سیاسی اجتماعی معاصر منطقه میزنند.
بی تردید احیاگری و بیداری جهان اسلام با پیروزی انقلاب اسلامی معنا و مفهوم جدیدی پیدا كرد و از مرحله نظر به عمل و واقعیت رسید. اگر چه از حدود یك قرن قبل اندیشمندانی چون سید جمال الدین اسدآبادی در جهان اسلام ظهور كردند كه ندای بازگشت به اسلام و رویارویی با فرهنگ غرب را سر میدادند و در این مسیر نهضتها و گروههایی نیز شكل گرفت؛ پیروزی انقلاب اسلامی به همه مسلمانان ثابت كرد بازگشت به اسلام تنها یك خیال نیست و میتواند واقعیت هم داشته باشد. میتوان ادعا كرد اولین بازتاب پیروزی انقلاب اسلامی ناشی از شكل گیری نظام جمهوری اسلامی و تداوم اقتدار آن در رویارویی با بحرانها و توطئههای گوناگون، بخصوص در تقابل با دنیای قدرتمند غرب، بود كه روز به روز بر امید و اعتماد مسلمانان جهان افزود و آنها را نسبت به بازگشت به عصر شكوهمند اسلامی امیدوارتر كرد. در واقع آنچه آرنولد توین بی در كتاب تمدن در بوته آزمایش در سال 1949 پیش بینی كرده بود، با پیروزی انقلاب اسلامی عینیت یافت.پان اسلامیسم خوابیده است، با این حال ما باید این امكان را در نظر داشته باشیم كه اگر پرولتاریای جهان (مستضعفین) بر ضد سلطه غرب به شورش برخیزد و خواستار یك رهبری ضد غربی شود، این خفته بیدار خواهد شد. بانگ این شورش ممكن است در برانگیختن روح نظامی اسلام و حتی اگر این روح به قدر خفتگان هفتگانه در خواب بوده باشد اثر روحی محاسبه ناپذیری داشته باشد. زیرا ممكن است پژواكهای یك عصر قهرمانی را منعكس سازد. اگر وضع كنونی بشر به یك جنگ نژادی منجر شود اسلام ممكن است بار دیگر برای ایفای نقش تاریخی خود قیام كند.
البته میزان تاثیر و بازتاب انقلاب اسلامی بر همه جوامع اسلامی یكسان و یكنواخت نبوده؛ بلكه با توجه به قرابتهای فكری، فرهنگی و جغرافیایی درجه تاثیر آن متفاوت بوده است و چون این انقلاب بر پایه تعالیم دین اسلام و مكتب اهل بیت به پیروزی رسید، زمینه تاثیر گذاری آن با توجه به همین امر متفاوت بود.
انقلاب اسلامی بر مسلمانانی كه پیرو مكتب اهل بیت بودند ـ شیعیان جهان ـ تاثیر فوق العاده و شگفتی گذاشت. میتوان ادعا كرد جایگاه شیعیان جهان را از حاشیه به مركز ثقل تحولات جهان اسلام منتقل كرد. شیعیانی كه در طول چند قرن همواره در اقلیت و آماج حملات شدید تبلیغاتی، به ویژه توسط حكام و خلفای بلاد اسلامی، بودند و با تكیه بر اصل تقیه حتی از بروز اندیشههای خود هراس داشتند، با این پیروزی جانی دوباره گرفتند و در صف اوّل مبارزه با امپریالیسم و استكبار ایستادند. شرق شناسان و اسلام شناسان غربی كه تا این زمان توجه چندانی به مكتب تشیع نداشتند و اسلام را از دریچه اكثریت میدیدند و مطالعات و تحقیقات خود را بیشتر بر پایه شناخت اسلام از دیدگاه اهل سنت و جماعت قرار داده بودند، ناگهان متوجه این غفلت بزرگ شدند و احساس كردند در شناخت مكتب تشیع دچار ابهام شدیدی اند. در همین راستا بود كه مسیر تحقیقات خود را تغییر دادند و با تشكیل كنفرانسها و سمینارهای مختلف و متعدد و انتشار مقالات و كتب گوناگون تلاش وسیعی را برای شناخت بهتر این مكتب آغاز كردند.
به جرات میتوان ادعا كرد كه شناخت اسلام از دید غیرمسلمانان كه قبلاً معطوف به شناخت تعالیم اسلامی با تعبیر اهل سنت و جماعت بود، تحول اساسی پیدا كرد و گرایش به درك اسلام از دید مكتب تشیع بیشتر شد. اگر چه آمار دقیقی در دسترس نیست؛ اطلاعات موجود گویای این واقعیت است كه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تعداد كسانی كه از دریچه مكتب اهل بیت به دین اسلام گرویده اند، به طور چشمگیری افزایش یافته است؛ در حالی كه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی صرفا كسانی اسلام را از این مسیر انتخاب میكردند كه در اثر آشنایی و برخورد تصادفی با ایرانیها یا شیعیان تحت تاثیر قرار میگرفتند.
از همه مهمتر تاثیر و بازتاب عظیمی بود كه انقلاب اسلامی میان شیعیان لبنان به وجود آورد و آنها را كه با وجود داشتن اكثریت نسبی، در شرایط سیاسی و اجتماعی اسفناكی به سر میبردند، ناگهان بیدار كرد و از آنها كه جامعه لبنان به عنوان محرومین شناخته میشدند بمبهای متحركی ساخت كه توانستند در برابر اشغالگران، در مدت كوتاهی، پنج قدرت بزرگ غربی را بدون دادن كوچك ترین امتیازی وادار به فرار از این كشور بنمایند و امروز در حقیقت حزب اللّه لبنان به عنوان نماد خارجی بازتاب انقلاب اسلامی چون ستاره ای میدرخشد.
دکتر محمدی